131 – معنی حکمت صد و سی یک – پند – تفسیر و راز زندگی .
- تفسیر حکمت 131 نهج البلاغه .
131 – معنی حکمت صد و سی یک – پند نهج البلاغه – تفسیر و راز زندگی
پند 131 – معنی حکمت صد و سی یک – نهج البلاغه – تفسیر و راز زندگی .

حکمت 131
حضرت امیرالمؤمنین [ ع ] فرمود :
آن حضرت شنيد مردى به نكوهش دنيا بر خاسته ، فرمود : اى كسى كه دنيا را نكوهش مى كنى ، در حالى كه به نيرنگ آن فريفته اى ، و به اباطيلش گول خورده اى ، آيا فريفته دنيايى و آن را مذمّت مى نمايى تو بر گردن دنيا گناه بار مى كنى يا دنيا بر گردن تو ؟
چه زمان دنيا تو را سرگردان كرد يا چه وقتى فريبت داد آيا به جايگاهى كه پدرانت افتادند و پوسيدند تو را فريفت يا به خوابگاه مادرانت در زير خاك چه اندازه به دستهايت به رفع بيمارى اقدام كردى و چه بيمارانى را كه مراقبت نمودى شفاى آنان را خواهان شدى .
و از طبيبان تدبير علاج آنان را درخواست كردى ، ولى بامدادان دارويت به آنان بهبودى نمى دا د، و گريه ات به آنان سودى نمى بخشيد ، ترس تو براى احدى از آنان نفع نداشت
و درباره او آنچه را خواهانش بودى به آن نرسيدى ، و مرگ را به نيرويت از او دفع نكردى .
دنيا با وضعى كه براى او پيش آورد وضع تو را هم روشن ساخت ، و با قربانگاه او قربانگاه تو را نماياند .
همانا دنيا سراى راستى است براى كسى كه با آن به راستى برخورد كند ، و خانه عافيت است براى آن كه آن را فهميد ، و محلّ توانگرى است براى آن كه از آن توشه گرفت ، و جاى پند است براى كسى كه با آن پند گيرد .
مسجد عاشقان خدا ، و جايگاه نماز فرشتگان ، و محل فرود آمدن وحى ، و تجارت خانه اولياء خداست ، كه در آن كسب رحمت كردند ، و بهشت را سود بردند .
پس چه كسى دنيا را نكوهش مى كند در صورتى كه دنيا جداييش را اعلام كرده ، و فراقش را فرياد زده ، و مرگ خود و اهلش را خبر داده ، با بلاى خود براى مردم از بلاى آخرت نمونه ساخت ، و آنان را به شادى خود تشويق به شادى آخرت كرد .
شب را به سلامت گذراند ، و بامداد با بلايى سخت خود را نشان داد ، تا تشويق كند و بترساند ، و بيم دهد و بر حذر دارد .
مردمى آن را در صبحگاه پشيمانى نكوهش كنند ، و ديگران روز قيامت آن را بستايند .
همانان كه دنيا تذكّرشان داد متذكر شدند ، و با آنان سخن گفت او را تصديق كردند ، و پندشان داد پندش را پذيرفتند .
( ترجمه استاد حسین انصاریان )

حکمت 131 نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام) : وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا-: أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا [الْمُنْخَدِعُ] الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا، أَ [تَفْتَتِنُ] تَغْتَرُّ [بِهَا] بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا؟ أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ؟ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ؟ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى؟ كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ؟ تَبْتَغِي لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ، لَا يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ، لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ، وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ. إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا؛ مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ؛ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ؛ فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا، فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ، رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجِيعَةٍ تَرْغِيباً وَ تَرْهِيباً وَ تَخْوِيفاً وَ تَحْذِيراً؛ فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا [فَذَكَّرُوا] فَتَذَكَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا .
تفسیر حکمت 131 نهج البلاغه – هیلند
تفسیر حکمت 131 نهج البلاغه – هیلند .
حضرت علی (ع) در این حکمت ، مردی را که دنیا را نکوهش میکرد ، مورد خطاب قرار میدهند و به او میفرمایند که تو خودت به دنیا فریب خوردهای ، پس چگونه میتوانی آن را نکوهش کنی؟ .
امام (ع) در ابتدا به مرد نکوهش کننده دنیا میگویند که تو خودت به غرور دنیا مغرور شدهای و به باطلهای آن فریب خوردهای .
این بدان معناست که این مرد دنیا را به گونهای میبیند که دنیا سرچشمه همه بدیها و فسادهاست ، در حالی که دنیا در اصل یک نعمت الهی است که میتواند برای انسانها مفید یا مضر باشد .
سپس حضرت (ع) از مرد نکوهش کننده دنیا میپرسند که آیا دنیا بر تو گناهکار هستی ؟ این پرسش اشاره به این نکته دارد که اگر دنیا برای تو مشکل ساز شده است ، این به دلیل رفتار خودت است .
اگر از دنیا به درستی استفاده نکنید ، میتواند شما را به گناه و فساد بکشاند
در ادامه حضرت (ع) به مرد نکوهش کننده دنیا میگویند که آیا دنیا تو را با گورها و قبور پدران و مادران فریب داده است ؟ این پرسش اشاره به این نکته دارد که دنیا فانی است و همه ما در نهایت به سوی مرگ میرویم .
پس نباید به دنیا دل بست و آن را سرچشمه سعادت و خوشبختی دانست .
در پایان به مرد نکوهش کننده دنیا میفرمایند که تو خودت دنیا را فریب خوردهای ، زیرا برای عزیزانت تلاش کردهای ، اما در نهایت آنها را از دست دادهای .
این نشان میدهد که دنیا هیچ تضمینی برای خوشبختی و سعادت انسانها ندارد .
نتیجهگیری :
حضرت علی (ع) در این حکمت به ما میآموزند که دنیا یک نعمت الهی است که میتواند برای انسانها مفید یا مضر باشد .
اگر از زندگی به درستی استفاده کنیم ، میتواند ما را به سعادت و خوشبختی برساند .
اما اگر زندگی در این جهان را به اشتباه درک و زندگی کنیم ، میتواند ما را به گناه و فساد بکشاند .